زرتشت اولین و آخرین پیامبر اقوام هند و اروپایی و آریایی نژادها و ایرانیان است. پیش از او مردم ایران قوای طبیعت مانند آفتاب و ماه و ستارگان و خاک و آتش و آب و باد را می پرستیدند. اما زرتشت انسان ها را به پرستش خدای یگانه فراخواند و پس از سال ها تلاش عده زیادی به دین او گرویدند. برای کسب اطلاع درباره سرگذشت آریایی ها اینجا را کلیک کنید.

موسی هم اولین کسی است که در میان اقوام سامی دین یکتاپرستی آورد. هردوی این پیامبران بسیار قدیمی هستند و ظاهراً هرگز نیز از یکدیگر خبر نداشته اند. بعدها اصول زیادی از آیین زرتشتی داخل دین یهود شد و پس از آن در ادیان دیگر نیز نفوذ کرد.

معنی نام زرتشت چیست؟

ظاهراً زرتشت دهقانزاده ای بوده که ریشه آریایی داشته است. اصل نام زرتشت احتمالاً "تراتشتر" بوده که کلمه آریایی قدیمی است. معناهای زیادی برای نام زرتشت ذکر کرده اند که از جمله "دارای زرد شتران" یا "صاحب کهن شتران" است.

تاریخ تولد زرتشت چه زمانی بوده؟

تاریخ تولد زرتشت مجهول است. بعضی روایات حاکی از این است که او در 660 پیش از میلاد زندگی می کرده. ولی دلایل محکم تر نشان می دهد که زمان ظهور او در حدود 1000 قبل از میلاد بوده است.

زرتشت در کجا متولد شده؟

محل تولد زرتشت نامشخص است. برخی تولد او را در ناحیه ماد (آذربایجان) و تخت سلیمان کنونی و یا ارومیه می دانند و به همین دلیل دریاچه ارومیه را مقدس می شمرند. برخی می گویند که در بلخ (بلخ اینک جزو کشور افغانستان است) که در شرق ایران بوده متولد شده و عده ای نیز محل ولادت او را ری که نزدیک تهران است می دانند. ولی ظاهراً او در غرب ایران به دنیا آمده و در شرق ایران به کار دعوت پرداخته است.

در واقع زرتشت به مشرق پناه برده است. چراکه کار دعوت به دین در وطنش از پیش نمی رفته و یا شاید هم دشمنانش او را دنبال می کرده اند. بنابراین او با چند نفر از یارانش برای فرار از آزار و اذیت به شرق ایران رفته.

زرتشت پیش از پیامبری چه ویژگی هایی داشت؟

زرتشت از همان آغاز عمر به مهربانی و سرشت لطیف معروف شد. در هنگام بروز قحطسالی که در ایام جوانیش اتفاق افتاد، نسبت به سالخوردگان احترام و مهربانی و نسبت به جانوران محبت و شفقت داشت. زرتشت وقتی به سن 20 سالگی رسید، پدر و مادر و همسرش را رها کرد و برای یافتن پاسخ پرسش هایی که اعماق ضمیرش را به خود مشغول کرده بود در اطراف جهان سرگردان شد و به هرکجا می توانست رفت و با هرکسی سخن گفت.

زرتشت دورانی که به پرسش هایش می اندیشید را چگونه گذراند؟

در منابع یونانی آمده که زرتشت هفت سال را در غاری درون کوهی به خاموشی مطلق سپری کرده. گفته می شود این غار در نزدیکی دریاچه ارومیه و در بالای کوه سبلان قرار داشته. کوه سبلان همچنان هم زیارتگاه و محل توجه است. شهرت زرتشت به روم هم رسیده بوده است. به این ترتیب که در روم گفته می شد که مردی مرتاض 20 سال تمام را در بیابان ها گذرانده و جز پنیر چیزی نخورده.

زرتشت در چه سنی و چگونه مبعوث شد و پس از آن چه کرد؟

وقتی زرتشت به سن 30 سالگی رسید به مکاشفاتی رسید. معجزات و کرامات زیادی برای زرتشت نقل می کنند. از جمله می گویند نخستین بار که به زرتشت کشف و شهود دست داد نزدیک وطن خود بود که شبحی بلند قد که قدش نه برابر انسان عادی بود در برابرش ظاهر شد. فرشته با او به گفت و شنود پرداخت و به او فرمان داد که روانش را پاک کند، آن گاه صعود کرده و در پیشگاه اهورامزدا (خدای حکیم) حاضر شود. او هم به این فرمان عمل کرد و خداوند که پیرامونش فرشتگان بودند به او نظر کرد. او ده سال را به پرستش مزدا مشغول بود و مردم زمانه اش او را آزار می دادند و به او ستم می کردند. پس از این مکاشفه شروع به تعلیم مردم کرد. در ابتدا کسی به سخنان او گوش نمی داد. او چند بار ناامید شد و روان پلید "انگره مینو" او را وسوسه کرد که عبادت مزدا را کنار بگذارد. لکن زرتشت در عقایدش پایدار بود.

اولین کسانی که دعوت زرتشت را پذیرفتند چه کسانی بودند؟

اولین کسی که آیین زرتشت را پذیرفت پسر عمویش "میدینیمائونها" بود. سپس در یکی از سرزمین های شرقی ایران به دربار پادشاهی به نام ویشتاسب یا گشتاسب راه یافت. او مدت دو سال سعی بسیار کرد تا این پادشاه را به دین خود در آورد.

در ابتدا پادشاه تحت تأثیر کارپان ها (مغان) قرار داشت که در اوستا کاهنانی حریص و دنیادوست معرفی شده اند. آنان به روش باستانی حیوانات را قربانی می کردند و به سحر و جادو اشتغال داشتند. کارپان ها به ضدیت با زرتشت پرداختند که موجب شد زرتشت دستگیر و زندانی شود. اما بعد از دو سال زرتشت معجزه ای انجام داد و اسب سیاه محبوب ویشتاسب که به بیماری ای کشنده مبتلا شده بود را درمان کرد. همسر ویشتاسب یعنی "هوتائوسا" هم از زرتشت حمایت کرد تا بالأخره شاه به دین زرتشت درآمد.

ظاهراً زرتشت در سن 42 سالگی گشتاسب را پیرو خود کرده است. این که گشتاسب یا ویشتاسب که بوده مشخص نیست. برخی عقیده دارند که وی پدر داریوش پادشاه هخامنشی بوده. ولی بسیاری نیز این نظر را رد می کنند. گرویدن شاه به زرتشت از روی خلوص بود و ویشتاسب تمام نیرویش را برای نشر دعوت زرتشت به کار گرفت. درباریان و امرا هم به دنبال شاه به زرتشت گرویدند.

20 سال باقی مانده عمر زرتشت چگونه گذشت؟

از 20 سال باقیمانده عمر زرتشت حکایت های زیادی وجود دارد. او تمام این دوران را به نشر دین اهورامزدا در میان ایرانیان گذراند. همچنین درگیر دو جنگ با دشمنانش شد. این دشمنان تورانی ها بودند. تورانی ها به سرزمین گشتاسب لشکرکشی کردند. دلیل لشگرکشی تورانیان به رهبری ارجاسب بر ضد گشتاسب این بود که گشتاسب به دین مزدیسنا گرویده بود.

در جنگ اول اسفندیار پسر گشتاسب رشادت های زیادی کرد که شرح آن در شاهنامه نیز آمده است. ایرانیان در این جنگ پیروز شدند. جنگ دوم زمانی رخ داد که زرتشت به سن 77 سالگی رسیده بود. در این پیکار هم سپاه گشتاسب پیروز شد. اما زرتشت عاقبت در این جنگ کشته شد. نویسندگان اوستا گفته اند که وقتی تورانیان شهر بلخ را گرفتند یکی از آنان ناگهان به سمت زرتشت حمله کرد و او را در یک آتشکده و در برابر محراب آتش، در حالی که به عبادت مشغول بود به قتل رساند. ظاهراً زرتشت 24 سال پیش از سلطنت هخامنشیان و به قدرت رسیدن کوروش بزرگ در گذشته است.

از زرتشت چه چیزی به یادگار مانده است؟

اوستا کتاب مقدس زرتشتیان است. مهمترین قسمت اوستای موجود در زمان ما یسنا است که شامل گاتها یعنی سروده های خاص زرتشت است. قسمت های دیگر اوستا به موثقی گات ها نیست. چون در قرون بعد نوشته شده.

چرا درباره زرتشت اطلاعات بسیار کمی وجود دارد؟

دلیل آن که درباره زندگی زرتشت ابهامات زیادی وجود دارد این است که اولاً او در زمان های بسیار قدیم زندگی می کرده که حتی از تاریخ باستان هم فراتر می رفته.

دیگر آن که ایران به خاطر حمله اسکندر و سلوکی ها که می کوشیدند تمدن یونانی را گسترش دهند صدمات زیادی دید. از مهمترین این صدمات این بود که بسیاری از کتاب های مذهبی و آثار ملی ایران به وسیله آنها از بین رفت. حتی اوستایی که در قصر سلطنتی هخامنشیان بود نیز به فرمان اسکندر سوزانده شد. 475 سال بعد یعنی پس از دوره اشکانیان و در زمان زمامداری اردشیر بابکان دین زرتشت یک بار دیگر رونق گرفت و کتاب های پراکنده مذهبی جمع آوری شد. ولی با هجوم اعراب یک بار دیگر همه یافته ها با سوزاندن کتاب ها نابود شد. چند صد سال بعد هم با تهاجم مغول ها همان چیزهای اندکی که مانده بود هم نابود شد.

منابع: تاریخ جامع ادیان- نوشته جان بی. ناس، ترجمه علی اصغر حکمت- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

گات ها- دو گزارش از ابراهیم پورداود- انتشارات شابک


برچسب‌ها: دین زرتشت

تاريخ : شنبه 13 / 5 / 1394 | 6:2 بعد از ظهر | نویسنده : کوروش پارسی |

در آموزه های زرتشتی، سوشیانت ارتباط تنگاتنگی با مساله زمان کرانه مند و هزاره ها دارد. در باورهای زرتشتی و بر اساس کتابهای دینی پهلوی، جهان به چهار دوره ۳۰۰۰ ساله تقسیم می شود. این دوازده هزار سال در واقع زمان کرانه مندی است که طبق پیمان اهورا مزدا و اهریمن برای کارزار از «زمان بیکران» جدا شده است.
سه هزارسال نخستین دوران آفرینش مینوی، حمله نافرجام اهریمن، پیشنهاد زمان آمیختگی نه هزارساله اهورامزدا و قبول اهریمن است. در سه هزارسال دوم جهان از حالت مینوی به حالت گیتوی و دنیوی آفریده شد. سه هزارسال سوم، دوره آمیختگی و حمله اهریمن به دنیا و آوردن پلیدی و مرگ است. در پایان این دوره است که بگفت گاتها و اوستا سوشیانت خواهد آمد. در گاتها و اوستا واژه سوشیانت با دو گونه کاربرد استفاده شده است که به آن نیز پرداخته خواهد شد. سه هزارسالپایانی جهان دوره ای است که در آغاز آن زرتشت به بهدینی الهام می شود.


سوشیانت در اوستا سئوشیانت آمده است و در پهلوی سوشیانس ، سوسیوش یا سیوسوشگفته شده است. این واژه از ریشه «سو» بمعنی بهره است. کلمه سود فارسی نیز از همینریشه است.
سوشیانت در گاتها

در گاتها ، واژه سوشیانت به صیغه مفرد ، به معنی رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده و پیامبر ایرانی ، اشو زرتشت ، خود را سوشیانت نامیده است . چنانکه در اشتودگات-یسنا هات 45 بند یازدهم و در وهیشتواشت گات-یسنا هات 53بند دوم و در سپنتودگات-یسنای48 بند نهم می گوید :
کی خواهم دانست ای مزدا!
ای مظهر راستی ، اگر تو بوسیله راستی و اشا ، بر کسی که زیانش مرا می ترساند ، توانا هستی ، پس بگذار سخنان راست اندیشه نیک به من گفته شود و از آن اطلاع یابم . زیرا سوشیانت باید بداند که پاداشش چگونه خواهد بود .
در پاره ای از بخشهای سرودهای زرتشت نیز کلمه سوشیانت بشکل جمع آمده و پیامبر ، از آن یاوران و حامیان و نگاهبانان دین و اصحاب خویش را که از برای رستگاری مردمان و جهان مادی کوشا هستند ، اراده کرده است . چنان که در یسنای 34 بند سیزده آمده است :
ای اهورا ! راه پاک منشی ، از آن راهی که به من خبر دادی ، از آن راهی که از پرتو راستی خوب ساخته شده است ، راهی است که روانهای سوشیانت ها و خردمندان هوشیار ، از برای دریافت پاداشی که تو مقدر کرده ای ، از آن خواهند گذشت .

در یسنای 46بند سوم چنین آمده :
ای مزدا!
کی سپیده دم آگاهی بدر آید و جنس بشر به سوی راستی روی نماید . کی نجات دهنده ، سوشیانت بزرگ با گفتار پر از حکمت خویش به مراد خود دست یابد ؟
کدامند کسانی که وهومن ( منش نیکvohuman= ) به یاریشان آید؟
ای اهورا!
من ترا برای آگاه شدن خویش برگزیدم.

در ادامه و در یسنا هات 48 بند یازدهم چنین سروده شده است..
ای مزدا!
کی راستی و پارسایی و کشور، پر از کشتزارهای گسترده و آباد و خان و مان خوب پدیدار خواهد شد؟
کیانند ]که ما را [در برابر دروغ پرستان خونخوار رامش خواهند داد؟
کیانند کسانی که منش نیک را ]بمردم[ باز خواهند شناخت؟
آنگاه در یسنای 48 بند دوازدهم چنین ادامه میدهد :
ای مزدا!
کسانی از شمار سوشیانت ها هستند ، ای راستی و ای منش پاک ، که در اجرای احکام اهورا مزدا کوشایند و برای درهم شکستن «خشم» و «ستم» برانگیخته شده اند .

سوشیانت در اوستا

سوشیانت اما در دیگر بخشهای اوستا غالبا بگونه ی جمع بکار رفته است و بلفظی که زرتشت سپیتمان آنرا بکار برده است نیست اما همچنان دارای معانی سودرسان، نجاتگر و رهاننده می باشد. در «فروردین یشت» بندصد و بیست و نه آمده است: «او را از این جهت‏ سوشیانت‏ خوانند، برای آنکه به کلیه جهان مادی سود و منفعت رساند» در تفسیر پهلوی نیز آن را به سوشیانس «یی سوتو مند یی پروژکر»ترجمه کرده ‏اند بگفت دیگر؛ سوشیانس به معنی رهاننده و نجات‏دهنده نیز هست.

در قسمتهای دیگری از اوستا ، سوشیانت به صیغه جمع آمده و از آن ، یاوران دین را اراده کرده اند . یا به عبارت دیگر ، پیشوایان کیش و جانشینان زرتشت و نیکان و پارسایانی که از آن ها ، سود و بهره ای نصیب جهان مادی و مردم گیتی گردد و در رستگار ساختن مردم گامهایی بردارند و دین راستین را بیارایند ،سوشیانت نامیده شده اند .
گاهی هم مقصود از آن ها ، سه موعود دین زرتشت است که در سرانجام ،هریک به نوبه خود ظهور کرده ، بار دیگر دین مزدیسنا را تازه گردانند و جهان فرسوده و ویران را تازگی و خرمی بخشند و در آبادانی بکوشند . در جاهایی از اوستا نیز که کلمه سوشیانت مفرد آمده ، از آن مخصوصا آخرین موعود مزدیسنا که رستاخیز خواهد کرد اراده شده است.
دراوستا به موضوعاتی از قبیل ذکر نام سه موعود، کیفیت تولد سوشیانت در هزارهپایانی جهان، چگونگی نگهداری نطفه زرتشت در دریاچه کیانسه ، نامهای سه موعود و ناممادر و یاران سوشیانت اشاره شده است.
قبل از پرداختن به دیگر نکات، ذکر این نکته لازم است که با توجه به اینکه تاریخ دقیق هیچ یک از بخش های اوستا برای ما معلوم نیست و اما میدانیم همگی آنها مربوط به پس از آفرینش گاتها توسط اشو زرتشت می باشند، میتوانیمسوشیانت مورد نظر زرتشت را از سوشیانتی که پس از مرگ زرتشت به شکل نهایی خود درآمده است را از هم جدا کنیم. آنچه مسلم است اینکهاین اسطوره کم کم و در طول تاریخ تکامل دین زرتشتی به شکل بعدی آن، پرورده شده و شاخ و برگ یافته است.
میتوانیمسوشیانت مورد نظر زرتشت را از سوشیانتی که پس از مرگ زرتشت به شکل نهایی خود درآمده است را از هم جدا کنیم. آنچه مسلم است اینکهاین اسطوره کم کم و در طول تاریخ تکامل دین زرتشتی به شکل بعدی آن، پرورده شده و شاخ و برگ یافته است.


در «زامیاد یشت» آمده : «فر» ، متعلق به ایزدان مینوی و جهانی است . متعلق به سوشیانت هایی که زاییده شده و سوشیانت هایی که هنوز متولد نشده اند و در آینده نوکنندگان جهان نامیده خواهند شد.
"فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را ما می ستاییم؛ (آن فر) بسیار ستوده زبردست، پرهیزگار، کارگرچست را که برتر از سایر آفریدگان است؛ که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در هنگامی که گیتی را نو سازد؛ (یک گیتیِ) پیر نشدنی، نمردنی،نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و کامروا. در آن هنگامی کهمردگان دگرباره برخیزند و به زندگان بی مرگی روی کند. پس آن گاه او (سوشیانت) به درآید و جهان را به آرزوی خود تازه کند"پس جهانی که فرمانبردار راستی است فناناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایی رانده شود که از آن جا از برای آسیب رساندن به راستی پرستان و نژاد و هستیِ وی آمده بود. تباهکار نابود خواهد گردید؛فریفتار رانده خواهد شد..
از آنچه ذکر شد بخوبی بر می آید که برای آینده، ظهور فرزندان زرتشت که سوشیانت نام خواهند داشت ، انتظار می رود و از آن سوشیانت هایی که هنوز زاییده نشده اند ، همان سه موعود مورد توجه است.
آخرین موعود مزدیسنا که سومین فرزند آینده زرتشت باشد ، در اوستا " استوت ارت " خوانده شده است که به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است و آخرین آفریده اهورامزدا شمرده می شود. اوست که به فرمان اهورامزدا، مردمان را بر می خیزاند و با یاوران جاودان خویش ، جهان را از آلایش و بدی و ستم و پلیدی بپالاید .
“زرتشت آگاه ساخت اهریمن را و به او گفت : ای اهریمن بدکنش! من هر آنچه از آفرینش دیو است ، خواهم بر انداخت . من نسا را خواهم بر انداخت . من خن نائیتی پری را خواهم برانداخت ، تا آن که سوشیانت پیروزگر از آب " کیان سیه – کیان سو " در سمت شرق ، متولد گردد.”
در یسنا (۲۴/۵) از سوشیانسها با عنواننوکنندگان جهان و مردانی که هنوز متولد نشده اند یاد می شود:
ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین با فروهرهای همه پاکان، آن پاکانی که مرده اند و آن پاکانی که زنده اند و آن مردانی که هنوز زاییده نشده، سوشیانتهای نوکننده اند.
در فروردین یشت و زامیاد یشت که هردو از قدیم ترین اجزاء اوستا محسوب می شوند ، نامهای سه موعود و نامهای مادران آنها و زادگاهشان و هم چنین چگونگی ولادت آنان و نامهای برخی از یاوران و همراهانی که آنان را یاری خواهند کرد محفوظ مانده است .
آخرین موعود مزدیسنا که سومین فرزند آینده زرتشت باشد ، در اوستا " استوت ارت " خوانده شده استکه به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است
در بندهای 128و129 از فروردین یشت ، از استوت ارت و دو برادرش که پیش از آمدن وی به عنوان مبشران سوشیانت ظهور خواهند کرد و نامهای هشت تن از یاوران استوت ارت یاد شده است:
رئوچس چئس چئش من ، هورچئش من ، فرادت خوارنه ، ونذت خوارنه ، وئورونمه ، وئوروسوه ، اوخشیت ارت ، اوخشیت نمه ، استوت ارت .
دو برادر استوت ارت که پیشآهنگان ظهور وی خواهند بود ، اولی " اوخیشت ارته " و دومی " اوخیشت نمه " نامیده شده اند .
سوشیانتها با حالت جمع در فروردین یشت عبارتند از : اوخشیت ارته ، اوخشیت نمنگه و اَستْوَتْ اِرِتَه. ظهور هوشیدر(اولین منجی) و در پایان هزاره اول است، ظهور هوشیدر-ماه( دومین منجی) در پایان هزاره دوم و ظهور استوت ارته (سوشیانت ، موعود آخر) در پایان هزاره سوم است. و بالاخره درپایان هزاره سوم، زمان فرشوکرتی یا فراشگرد (رستاخیز) فرا می رسد. زمانی که طبق آموزه های زرتشتی در آن، دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن کاملا و برای همیشه و در همه ی کارهایش شکست می خورد.

کسیکه به «سوشیانت پیروزگر» موسوم خواهد شد به «اَستْوَتْ اِرِتَه» موسوم خواهد بود و او را به این دلیل سوشیانت خوانند که او به همه موجودات سود بخشد و او را از این جهت استوت ارته خوانند که آنچه در جهان دارای جسم و جانی است از پرتو او به یک زندگانی جاودان رساند تا آنکه پاکدینان در ستیزه ضد دشمنان و بد-دینان ایستادگی توانند کرد.

معنی لفظ «اوخسیت ارته» کسی است که قانون مقدس را می پروراند. «اوخشیت نمنگه» نیز دومین موعودست و به معنی کسی است که فزاینده یا پروراننده ی ستایش یعنی همان سرشت انسانهاست. سومین موعود، استوت ارته میباشد که به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است . سوشیانت تنها به آخرین فرزند "استوت ارته "نیز گفته می شود.

:: بدلیل بلندی مطلب ، آنرا در چند یادداشت تقدیم دوستان میکنم ، پس این مطلب ادامه خواهد داشت./ از تمام دوستانی که در سرود زرتشت اظهار نظر و لطف میکنند نیز خاکسارانه سپاسگزاری میشود.
خوش باشید.


برچسب‌ها: دین زرتشت

تاريخ : شنبه 13 / 5 / 1394 | 5:55 بعد از ظهر | نویسنده : کوروش پارسی |

سدره پیراهنی است نخی، گشاد، سپید رنگ و بدون یقه و با آستینهای کوتاه که از پارچه سفید ساخته شده و دارای دو کیسه بسیار کوچک، یکی در جلوی سینه و نزدیک قلب که گریبان خوانده می‌شود و دیگری در پشت که گرده نامیده می‌شود. کمربند انرا هم کشتی می نامند.

واژه سدره در اوستا "vohumanu vastra" است که به معنی جامه ی نیک‌ اندیشی است. برخی هم آن را از ریشه vastra در زباان اوستایی می‌دانند که برابر رخت و تنپوش است. برخی هم آن را گرفته شده از واژه‌های عربی صدره(نیم‌تنه) و ستره(پوشش) دانسته‌اند.

زرتشتیان در ساخت سدره، نمادهایی را در نظر گرفته اند و انها را نشانه مسئولیتها و وظیفه‌هایی می دانند که هرکس در زندگانی به عهده دارد. مثلا بخش "گریبان" را که "کیسه کرفه" یا "کیسه کار نیک" هم خوانده می‌شود، یادآور این می دانند که همه کردارهای نیک بروی هم انباشت شده و نهایتا آدمی را به خوشبختی میرساند. نزدیک قلب بودن آن هم نشانه ای است از اینکه کارهای نیک باید قلباً و خالصانه انجام گیرد. کمربندی از پشم گوسفند هم به نام کشتی به کمر می بندند که نمایانگر بی آزاری و سود رسانی می دانندش.

امروزه هنگامیکه پسر یا دختر زرتشتی به "سن بلوغ" رسید برای او مراسم سدره پوشی گرفته می‌شود و از آن پس وی به عنوان یک فرد زرتشتی شناخته می شود. همچنین زرتشتیان سدره را از ململ سفید درست می‌کنند ولی در عهد باستان از پشم و پنبه و حتی گاهی از ابریشم درست می‌شد.

در کل، سدره پوشی را می توان نشانه ای از "مهر و دوستی و بلوغ" و نیز نماد و وسیله ای از آغاز دوره "تعهد دینی فرد مزدیسن" دانست.

مزدیسنان کسانی هستند که پیرو راه راستی و زرتشت هستند.


برچسب‌ها: دین زرتشت

تاريخ : 1 / 1 / 1389 | 1:0 قبل از ظهر | نویسنده : کوروش پارسی |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب علمی
  • وب انجمن آسمان آبی
  • وب زرفان
  • وب مستر کد